علی داودی | ||
|
دیدن دختران موتور سوار در جادهها و خیابانهای ایران صحنهای است که به طور معمول رخ نمیدهد؛ با اینحال تصویر دختری موتور سوار بر دیوار مرگ رویدادی نیست که حتی بتوان در سراسر جهان نیز شاهد آن بود. به گزارش خبرنگار مهر، برای گذراندن روزهای بهاری چند روزی را مهمان مردم انزلی بودم. اتفاق جالبی نظر مرا به خود جلب کرد. دیدن پوسترها و تبلیغات دختر موتور سوار از خطه سر سبز گیلان در استوانه دیوار مرگ، اتفاقی نبود که بتوان با بی توجهی از آن گذشت. «سمیه مدنی» دختری بی باک و البته «خاص» از خانوادهای ماجراجو که جرات و جسارت و هنر خود را همراه با موتور کراس خود بر دیوار مرگ به نمایش میگذارد. از دیدن نمایشهای جالب این دختر بی باک تمام حاضران غرق در هیجان و تحیر بودند. نمایش "سمیه" به قدری حرفه ای، جسورانه و هنرمندانه بود که تا وقتی کلاه ایمنی را از سر برنداشته بود باور کردن این که یک دختر 26 ساله با موتور کراس بر دیوار مرگ حرکات آکروباتیک را به نمایش میگذارد سخت مینمود. از دریچه کوچک داخل استوانه دیوار مرگ وارد دستگاه میشود. بعد از ادای احترام به حاضران کلاه ایمنی را بر سر گذاشته و سوار موتور میشود. با حرکت او بر دیوار مرگ چارچوب استوانه زیر پاهای آدم شروع به لرزیدن میکند. با حرکات ماهرانه اش و دو دستی که در حال دور زدن رو به مردم بلند کرده و دست میزند تشویق همگان را به خود جلب میکند. صدای کف و سوت بر صدای موتور غالب گشته و همه برایش پول میریزند و بعضی دیگر پول را به دستش میدهند. ![]() "دختری بر دیوار مرگ" تنها منسوب به یک نفر است. پس از اجرای نمایش، همراه سمیه داخل "استوانه مرگ" میروم تا در فضای کار و در کنار موتورش با هم گفتگو کنیم. فضای پر شوری است. غرور دختر موتور سوار دیوار مرگ و انعکاس شور و هیجان و تشویقهای مردم بر فضای دستگاه حاکم است. از هفت ماهگی موتورسواری میکنم سمیه داستان زندگی خود را اینگونه آغاز میکند: وقتی که تنها هفت ماهه بودم، استادم مرا با شال به کمر خود میبست و با یک دست سرم را میگرفت و با موتور بر دیوار مرگ دور میزد. در واقع من از هفت ماهگی موتور سواری میکنم! وی ادامه میدهد: از سن 5-6 سالگی همراه استادم تمرین رسمی موتورسواری بر روی دیوار مرگ را شروع کردم. در همان سنین، استادم ترک موتور مینشست و دستورات لازم را میداد و من موتور را کنترل میکردم. سمیه با اشاره به دوران نوجوانی خود میافزاید: دوران مدرسه را هم موتور سواری میکردم. صبحها مدرسه میرفتم و عصرها کار میکردم. از سن 14 سالگی به تنهایی بر روی دیوار مرگ موتور سواری را آغاز کردم! دختر موتورسوار، مرا با استاد هندی خود آشنا میکند. در این لحظه با واقعیتی آشنا میشوم که خیلی جالب است. استاد هندی سمیه همان پدر اوست! و بدینگونه با شگفتیهای خانواده مدنی بیشتر آشنا میشوم. سمیه در خصوص اجراهایش میگوید: از سال 76 تا 79 در شهرهای بندرعباس، شیراز، کرمانشاه همراه با پدر اجرا داشتیم. این دختر موتورسوار تاکنون خارج از کشور اجرایی نداشته و گرچه کار در ایران را بیش از هر جای دیگری دوست دارد اما از به نمایش گذاشتن توانمندی هایش در کشورهای خارجی نیز بدش نمیآید. از او در خصوص فعالیت دیگر اعضای خانواده اش میپرسم. میگوید: تا چند سال پیش خواهر و دو تا از دختر عمو هایم نیز موتور سواری میکردند اما اکنون من تنها دختر موتور سوار ایرانم. از سمیه در خصوص زندگی شخصی اش میپرسم و اینکه نظر همسرش در خصوص کارهایش چیست؟ میگوید: همسرم یکی از حامیان و مشوقهای اصلی من است. در واقع او مدیر برنامههای این گروه به شمار میرود! شور زندگی در دیوار مرگ! با شروع تایم بعدی نمایش از در کوچک دستگاه بیرون میروم و در پشت دستگاه با "سهیل مدنی" برادر سمیه به گفتگو مینشینم. سهیل جوانی است پر شور و هیجان. لذت زندگی و هیجان کار دیوار مرگ در چشمانش هویداست. برای او دیوار مرگ معنا بخش زندگی است. شور و نشاط زندگی و حتی خاطراتش در دیوار مرگ خلاصه میشود. دیواری که نام مرگ را بر آن نهادهاند اما او زندگی را با آن معنا میکند. سهیل از کودکی خود میگوید که از هفت سالگی زیر نظر پدر و استاد خود موتور سواری میکند. از هفت سالگی به کاری مشغول است که علاقه و آینده اش را در آن میبیند و از درآمدش راضی است. با افتخار از کارشان و درآمد آن میگوید: ما کاری را ارائه میدهیم که بی مثال باشد و کسی آن را انجام نمیدهد و همین موضوع باعث میشود که از کارمان استقبال زیادی میشود. تعطیلات و تابستان بیشترین استقبال را داریم. ![]() او وعده فردا را میدهد که با سمیه همزمان با دو موتور دور خواهند زد و در این چند روز خرابی موتور سمیه مانع از این شده است. سهیل خانوادهای دارد ماجرا جو و علاقه مند به دیوار مرگ. او متاهل است و همسرش در فروختن بلیط همکاری میکند و علاقه مند به موتور سواری است. وقتی " دیوار مرگ" سرنوشت رقم میزند با اجرای نمایش آکروباتیک سهیل تایم بعدی نمایش به پایان میرسد. اکنون در جمع خانواده مدنی حضور دارم. همه برای 10 دقیقه استراحت در کنار من نشستهاند. محمد سلیم مدنی استاد و پدر خانواده نیز حضور دارد. فردی که تقدیر و سرنوشتش در ایران رقم خورده بود. اهل هندوستان است و دوسال پیش از انقلاب به ایران آمده و در اینجا ماندگار شده است. استاد هندی با حوصله قصه زندگی اش را از اول تعریف کرده و میگوید: پدر و مادرم موتور سوار دیوار مرگ بودند. پدرم در کشورهای اروپایی و آفریقایی بر دیوار مرگ موتور سواری میکرد. 24 فرزند از چهار همسر بودیم. پدرم تصمیم میگیرد به تمام فرزندانش این حرفه را آموزش دهد. شش ساله که بود موتور سواری را شروع کرد. زمانیکه موتور سواری را کامل یاد گرفت پدرش تک چرخ زدن و پرش با موتور از روی ماشینها را نیز به او یاد میدهد که چندین بار زمین خورده و دست و پایش بخیه خوره است. او میگوید: سال 56 طی قراردادی که با پارک خرم داشتیم به ایران آمدیم. خرم نام قدیمی پارک ارم است. آن زمان من به همراه خواهر و برادرم با موتور دور میزدم. پس از دوسال در ایران انقلاب میشود و پس از انقلاب محمد سلیم به انزلی آمده و در شهربازی گیلان کار میکند. در سال 61 در همان پارک با همسرش آشنا میشود و با هم ازدواج میکنند. ![]() سمیه، سهیل و پدرشان محمدسلیم محمد سلیم دومین موتور سوار دیوار مرگ در ایران است و پیش از او جان اورال از ترکیه این کار را میکرد. موتور سواری بر دیوار مرگ در خانواده محمد سلیم حرفهای است موروثی. خانواده اش اولینهای دیوار مرگ هستند. اکثر شهرهای ایران شاهد هنر نمایی او بودهاند از جمله: تربت حیدریه، گناباد، طوس، تمام شهرهای سیستان و بلوچستان، خاش، چهاربهار، بم و شیراز. محمد سلیم با افتخار میگوید: دور زدن با ماشین فکر من بود و من اولین فردی بودم که با ماشین بر روی دیوار مرگ دور زدم. با هیجان و علاقه خاصی از فکر دور زدن با ماشین میگوید تا مرحله اجرای آن. از آن روزی که فکر خود را با یک ماشین کنترل از راه دور آزمایش کرد و آنرا در دیواره سطل چرخاند و بالا آورد تا روزی که فکرش را به مرحله اجرا رساند و با رنو برای اولین بار دور زد. با هیجان و لبخندی بر لب ادامه میدهد: اولین بار با رنو دور زدم اما رنو تحمل فشار را نداشت و موقع دور زدن از وسط دو تکه شد. در آن حادثه زخمی نشدم. پس از آن با گلف کار کردم و شش بار در ایران و یک بار در عربستان افتادم که بارها دست و پایم شکست و کمرم جراحی شد. یک رنو و دو گلف را خراب کردم. جز او فردی در ایتالیا بود که ماشینهای کورسی دست ساز درست میکرد و با آنها دور میزد. اما او میخواست با ماشینهای معمولی که مردم سوار میشوند دور بزند. دست از تلاش نکشید و آنقدر تلاش کرد تا فن کار را پیدا کرد. سال 69 شروع به ساختن دستگاه برای ماشین کرد و اولین دستگاه را در پارک ارم گذاشت. در سال 70 بود که در پارک ارم اولین نمایش خود را اجرا کرد. از آخرین اجرای خاطره انگیزش با ماشین در کرمانشاه میگوید: دفعه آخر در کرمانشاه با 11 سرنشین با ماشین دور زدیم. همه بودند؛ دو دخترم، پسرم، به همراه فرزندان خواهر و برادرم. پس از آن دستگاه را به عربستان فرستادم. اکثر موتور و ماشین سواران دیوار مرگ شاگردان او هستند و از برادران سقزی که در باغلارباغی تبریز کار کردند میگوید: آنها نیز دور زدن با ماشین را از یکی از شاگردان من آموزش دیدند. کسانی که دور زدن با ماشین را از من یاد میگیرند هیچ وقت با مشکلی مواجه نمیشوند چرا که تمامی فنونی را که خود یاد گرفته ام به آنها نیز آموزش میدهم. محمد سلیم در کشورهای عربستان، کویت، هندوستان، ایتالیا و بحرین کار کرده است. در خصوص گرفتن مجوز برای کار میگوید: مجوز گرفتن ساده است. شهرداری باید مجوز بدهد که البته مدتی است روند کار عوض شده و برای گرفتن مجوزنامهای به شهرداری مینویسیم و شهرداری برای تایید نامه را به شورای شهر میدهد. پس از تایید با شهرداری قرارداد میبندیم. او به استقبال پر شور ایرانیان اشاره کرده و میگوید: در ایران مردم خیلی بیشتر از کشورهای خارجی استقبال میکنند و ما ترجیح میدهیم در ایران کار کنیم. او در پاسخ به علت استقبال مردم ایران نسبت به دیگر کشورهای جهان از دیوار مرگ معتقد است: چون مردم ایران تفریح خاصی ندارند دیدن کار آکروباتیک ما برایشان سرگرمی و تفریح خوبی است. اما در کشورهای خارجی تنوع تفریح و سرگرمی بقدری زیاد است که کار ما به چشم نمیآید. نحوه استقبال در پایین شهر و بالا شهر نیز به همین شکل است. 10 دقیقه به پایان میرسد و در حالی از خانواده مدنی خداحافظی میکنم که صدای محمد سلیم مدنی با آن لهجه هندی اش از پشت میکروفن همه جا طنین انداز شده: برای نخستین بار نمایش موتور سواری بر دیوار مرگ توسط دختری از بندر انزلی. آکروتیو موتور سواری هندوستان تقدیم میکند. نمایشی از جرات و جسارت دو حادثه جو، حرکتی دلاورانه و تلاشی باور نکردنی با موتور سیکلت بر دیوار قائم به ارتفاع شش متر. عملیات آکروبات موتور سواری توسط خواهر و برادر تا لحظات دیگر آغاز خواهد شد [ شنبه 89/1/28 ] [ 4:15 عصر ] [ علی داودی ]
[ نظرات () ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |